عارفی کو بُود ز آل عبا

خواه گو خرقه پوش و خواه قبا

جان معنی طلب نه صورت تن

تن بی جان چه می کند دانا

باده می نوش و جام را می بین

تا تن و جان تو بود زیبا

گرچه حق ظاهر است کی بیند

دیدهٔ دردمند نابینا

احمق است آنکه ما و حق گوید

مرد عاشق نگوید این حاشا

یک وجود است و صد هزار صفت

به وجود است این دوئی یکتا

می وحدت ز جام کثرت نوش

نیک دریاب این سخن جانا

ما و کعبه حکایتی است غریب

رند سرمست و جنت المأوا

بر در دیر تکیه گاه من است

گر مرا طالبی بیا آنجا

قطره و بحر و موج و جو آبند

هر چه خواهی بجو ولی از ما

نعمت الله را به دست آور

با خدا باش با خدا خدا


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه رسمی اطلاع رسانی طایفه بَزی PC ASSEMBLE ذهن شلوغ مهتا هانا فیلم های درام ایرانی جدید اندام آرا bakhabarbash عکاسی خبری Christina